اگر مثل من فعلا امکان مسافرت و فرار از گرمای اهواز را نداریدبه همراه هم یک سفر مجازی به مناطق خوش آب و هوا داشته باشید :
روستای کندلوس در استان مازندران
دریاچه زریوار مریوان در استان کردستان
روستای فند گردنه ی حیران در استان گیلان
سامان در استان چهارمحال و بختیاری
جنگل ابر شاهرود در استان سمنان
شایعه شده خوزستانی هایی که بتوانند مرداد ماه را به سلامت گذر کنند باید تست دوپینگ بدهند! در پاکستان دمای هوا به 45 درجه می رسد ؛ 1000 نفر می میرند.در اروپا که وضع خراب تر است! دمای هوا به 40 درجه که می رسد کشتار می کند.آن وقت ما اهوازی ها دمای 51 درجه را تحمل می کنیم و جیکمان هم در نمی آید. باید وصیت کنیم از پوستمان چرم بسازند بس که پوست کلفتیم!!
محله باغ معین که از پشت بیمارستان جندی شاپور - بیمارستان امام(ره) - آغاز شده و به موازات خیابان بیست و چهار متری تا پشت سینما ساحل ادامه مییابد یکی از محلات زیبای اهواز میباشد. این محله به تعدد درختان گل کاغذی که اکثرا رنگ صورتی دارند مشهور است. این محله از شرق به خیابان ۲۴ متری و از غرب به جاده ساحلی شرقی و رود کارون منتهی میشود. به همین علت نیز در انتهای برخی از کوچهها خاکریزهای آجری ساخته شده تا به هنگام بالا رفتن دبی رودخانه آب وارد این محلهها نشود. البته این اتفاق یکبار در سال 1347 افتادهاست و وضع بگونهای بوده که اهالی بومی با قایق در کوچهها تردد مینمودهاند. نزدیک بودن این محله به پل سیاه که جهت تردد قطار از روی کارون میباشد موجب خسارات زیادی به هنگام وقوع جنگ ایران و عراق به این محله شد، زیرا عراق قصد کور کردن این راه ارتباطی بسیار مهم را داشت و بارها و بارها به قصد نابودی پل حملههای هوایی نمود که ناکام ماند و جز در ابتدای جنگ که بصورت دورهای این پل را از کار انداخت دیگر چنین اتفاقی رخ نداد. به طبع آن محله باغ معین نیز از حملات بی نصیب نمیماند.
ساختمان سابق کنسول گری انگلیس (که اکنون تبدیل به تالار پذیرایی باغ معین شده)،دانشرای مقدماتی ، کلیسای شبان نیکوکار و باشگاه مخابرات از ساختمان های معروف این محله هستند. وجه تسمیه باغ معین بنا بر روایات مختلف فرق میکند. برخی معتقدند در زمان رضاشاه پهلوی شخصی به نام تیمسار معینی (اهل شهر بوشهر) در اینجا باغ بسیار عظیمی داشته که مملو از درختان خرما بوده و در جوار آن به وفور کاهوکاری نیز میشدهاست. تیمسار معینی فوت میکند و باغ بزرگ او تفکیک میشود. اما نامش همچنان بر این منطقه باقی است. یکی از علل سر سبزی این قسمت نیز به وجود یک بند باستانی انحراف آب در حوالی محل احداث کنونی پل سیاه باز میگردد. این بند که سالیان دراز آب کارون را به دو ساحل رودخانه منحرف کرده و موجب آبیاری باغات میشده باعث سرسبزی و ایجاد باغات شاداب شده بوده همچنان نیز باقی است. بدین ترتیب که پایههای پل سیاه روی بقایای این بند واقع شده. ناصرخسرو در سفرنامه معروف خود شهر اهواز را شهری چنان سرسبز توصیف میکند که درختانش سایه دایمی بر سر او همسفرانش گسترانیده بودهاند بگونهای که تا پایان شهر وی نور آفتاب را ندیدهاست.
عالی : عید فطر
عید فطر جایگاه بسیار ویژه ای در اهواز دارد و بری همشهریان عرب ، مهم ترین عید است.این عید می تواند یکی از عامل های همبستگی و دلبستگی بیشتر قومی در شهرمان باشد. همدل باشیم تا همیشه برایمان عید بماند.
بازار کیان در شب عید فطر
خوب ، متوسط و ضعیف : نداریم
وقتی که عید باشد همه چیز خوب است.عید انرژی مثبت عید نمی گذارد چیزی را به غیر از عالی ببینی.پس غیر از عالی نداشتیم.
بخش هایی از سرمقاله ی روزنامه ی گاردین که به زبان فارسی ترجمه شده و در وبسایت این روزنامه موجود است :
توافق با ایران درباره ی برنامه اتمیاش که صبح روز سه شنبه در وین به سرانجام رسید، پیروزی دیپلماسی بردبارانه است. دست کم در مدت سیزده سال گذشته. گره کور رابطه میان ایران و آمریکا که از پشتیبانی متحدان اروپاییاش برخوردار بود، احتمال داشت چنان کورتر شود که آتش جنگ برپا گردد. جورج دابلیو بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2002، ایران را در کنار کره شمالی وعراق «محور شرارت» خواند و بعدتر هم با افزایش حضور ناوگان جنگی در منطقه، تنشها را از پیش هم بیشتر کرد. اسرائیل که خود زرادخانههای اعلام نکردهی اتمی دارد، بیش از یک دهه است که مرتبا هشدار میدهد که آماده است با حملههای هوایی پیشگیرانه، تاسیسات هسته ای ایران را نابود کند.
رابطه ی پرتنش میان واشنگتن و تهران با انقلاب ایران در سال 1979 آغاز نشد. ولی حمله به سفارت آمریکا و گروگان گرفتن آمریکاییها بر رویکرد آمریکا در دهههای پس از آن، زخمی بر این رابطه برجا گذاشت. در سال 1988، شلیک یو اس اس وینسنس به یک هواپیمای مسافربری ایرانی و کشته شدن 290 نفر سبب افزایش خصومت میان این دو کشور شد. در سال 2002 ، که مبدا بحران کنونی است، با کشف دو تاسیسات اعلام نشده در نطنز و اراک، آشکار شد ایرانیها واقعیت را دربارهی برنامه ی هستهای خود اعلام نکردهاند و بار دیگر تنشها بالا گرفت؛ خبر کشف تاسیسات اعلام نشده این هراس را تقویت میکرد که ایران سرسختانه و به سرعت در صدد کسب سلاح هستهای است.تاریخچهی سالهای اخیر، ابعاد آنچه را که در وین رخ داد بیشتر نمایان میکند. به جای اینکه سیاستمداران گزینهی راه حلهای نظامی را برگزینند، توافق وین پیروزی دیپلماتها و پراگماتیستها بوده است که ساعتهای پیاپی روی جزئیات توافقی که سازشی صلح آمیز را رقم میزند، کار کردند. مسئول این دستاورد جان کری خستگی ناپذیر، وزیر امور خارجهی آمریکاست ولی شرکای آمریکا هم در این باره سهم دارند: آلمان، فرانسه و بریتانیا، از جمله بارونس کاترین اشتون نماینده پیشین عالی اتحادیه اروپا و همچنین ـ با وجود تنشهای اوکراین ـ روسیه، و نیز تا اندازهای کمتر چین. همچنین حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، که مجبور بوده هم در این دستاورد سهم داشته است.این توافق به ایران فرصت میدهد که از انزوا بیرون آید و به اتحاد تازهای با غرب برسد. این اتحاد هم برای مردم ایران خوب است و هم غرب، چرا که فرصتی فراهم میکند برای تعامل بیشتر، چه از راه تجارت، سرمایه گذاری و توریسم و چه برای مذاکرات در خصوص مشکلات منطقهای.اکنون این امکان وجود دارد که ایران نقش متفاوت و سازندهتری در امور خاورمیانه، و نیز همسایگان شرقی خود نظیر افغانستان ایفا کند.
آمریکا در ابتدا از ایران به دلیل مداخلهاش در عراق با هدف حمایت از جامعهی شیعه ی این کشور انتقاد داشت ولی اکنون این دو کشور، اگر نگوییم با هم، دست کم در یک صف، در برابر گروهی که خود را دولت اسلامی میخواند، کار میکنند.تهران، که خوش دارد به رویکرد سازندهی خود ببالد، باید این ادعا را با رویکردی منعطفتر نسبت به اسرائیل و نیز با بهرهگیری از نفوذش در جهت تشویق به رسیدن به توافق صلح با فلسطینیها اثبات کند. این نشانهای کوچک بود اما شاید دلگرم کننده که حسن روحانی در سخنانش هنگام استقبال از توافق، اسرائیل را به جای «رژیم صهیونیستی» با نام «اسرائیل» خطاب کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سخنانش پیش از توافق، چنین توافقی را اشتباهی در ابعاد تاریخی توصیف کرد و گفت که این توافق به ایران امکان دستیابی به سلاح اتمی را خواهد داد. ولی جزئیاتی که در وین مورد توافق قرار گرفته، نشان از آن دارد که چنین امری دشوار خواهد بود.
آمریکا باید این فرصت را غنیمت بشمرد، با منطقیترین سرعت ممکن به سوی برداشتن تحریم ها حرکت کند و مردم ایران را که مدت ها سختی کشیدهاند از منافع قابل لمس برخوردار کند. خطر این است که کنگرهای که اکثریتش جمهوری خواه است و هنوز ایران را نبخشیده و با نتانیاهو همدل است، ممکن است بخواهد با این توافق مخالفت کند. باراک اوباما گفت که از حق وتوی خود استفاده خواهد کرد ولی کنگره میتواند وتوی او را با دو سوم رای بیاثر کند. این البته کوتاه بینی خواهد بود. آقای اوباما قطعا توفیق بزرگی در سیاست خارجی لازم خواهد داشت تا به میراث داخلی خود بیفزاید و این توافق میتواند همین پاداش باشد. پس از تقریبا چهاردهه، این توافق، که برای به دست آمدنش راهی طولانی طی شد، این امید را در دل برمیانگیزد که یکی از بزرگترین تمدنهای جهان با منافعی بیشمار ـ نه فقط برای ایرانیها بلکه برای همسایگانش که درگیری و تنش در حال نابودکردنشان است ـ از انزوا بیرون آید. فرصت را باید غنیمت شمرد.
شاید به جرأت بتوان گفت که کمتر شهری مانند اهواز پروه های نیمه تمام دارد.فرقی هم نمی کند که کارفرما دولتی باشد یا خصوصی.از پروژه ی مرکز خرید کیانپارس* گرفته تا پل ولایت و زیرگذر جمهوری اسلامی.معلوم نیست این همه پروژه کی به سرانجام خواهند رسید.تنها استثناء تعریض پل سوم بود که خوشبختانه به موقع به پایان رسید.در زیر تعدادی از این پروژه ها معرفی می شوند.
ردیف |
نام پروژه |
محل اجرا |
1 |
پل نهم |
انتهای زیتون کارمندی – انتهای کیان آباد |
2 |
زیرگذر جمهوری اسلامی |
تقاطع بلوار جمهوری اسلامی – سی متری |
3 |
پل ولایت |
کوی نفت |
4 |
مرکز خرید کیانپارس |
کیانپارس بین 13 و 17 شرقی |
5 |
مرکز خرید خلیج فارس |
ابتدای کیان آباد |
6 |
مرکز خرید ساعت |
فلکه ساعت |
7 |
مرکز خرید باغ معین |
جاده ساحلی شرقی ، پشت باغ معین |
8 |
تعریض 24 متری** |
خیابان 24 متری |
9 |
تعریض 30 متری** |
خیابان 30 متری |
10 |
متروی اهواز |
از زرگان تا گلستان |
11 |
بهسازی جاده ی ساحلی |
جاده های ساحلی شرقی و غربی |
12 |
ایستگاه جت اسکی |
کیانپارس ، عامری و گلستان |
13 |
هتل جزیره |
پارک جزیره |
.
.
.
و این داستان ادامه دارد . . .
- * نمی دانم چه کسی بر روی مراکز خرید اسم سیتی سنتر گذاشته است.این اسم کاملاً غلط است.در شهر لندن به مرکز مالی شهر ، سیتی می گویند.خود ما اهوازی ها به مرکز شهرمان ، شهر می گفتیم.
- ** پروژه ی تعریض این 2 خیابان عمری بیش از 50 سال دارد و هنوز به پایان نرسیده است.
پل نهم
سیتی سنتر کیانپارس
روزهای اول سال گله کرده بودم که چرا تغییر ساعت باید برای استان گرمسیری مانند خوزستان اعمال شود و متأسفانه با بخشنامه ی جدید استانداری وضع بدتر شده است.داستان از این قرار است که اداره های دولتی می باید از ساعت 7 صبح شروع به کار نمایند.البته صدور این بخشنامه توجیه های جالبی هم دارد..یکی این که در خوزستان ساعات پیک مصرف برق از 14 تا 17 است و در صورت تعطیلی ادارات مصرف برق بسیار پایین می آید.توجیه دیگر این است که در صورت جلو آمدن ساعت کار مردم یک ساعت زودتر می خوابند و به همین دلیل چراغ های خانه ها یک ساعت زودتر خاموش می شوند و باز هم در مصرف برق صرفه جویی خواهد شد.چند نکته در این خصوص باید یادآور شد :
1. گیرم که توجیه های فوق صحیح باشد و این کارهای مدبرانه! موجب کاهش مصرف برق گردد آیا جنبه های دیگر بررسی شده است؟ هنگامی که عملاً بسیاری از مردم به دلیل گرمای طاقت فرسا بعد از ساعت 21 می توانند از خانه هایشان برای خرید بیرون بروند چه دلیلی دارد یک ساعت دیگر از وقت مفیدشان در شب گرفته شود.
2. وقتی که در اهواز نمی توان زودتر از ساعت 12 شب خوابید چگونه از کارمندان بینوا انتظار داریم با حداکثر 6 ساعت خواب شبانه بتوانند کار مفید انجام دهند؟ضمن این که بیشتر مدیران محترم اساساً قبل از ساعت 8 صبح به محل کار نمی آیند و فقط این کارمندان هستند که باید جور این تصمیم ها را بکشند!
3. مشکل دیگر موضوع مادران شاغل است.مادرانی که فرزند خردسال دارند لابد باید ساعت 5:30 بیدار شده و فرزند خود را به مهدکودک ببرند و این فشار مضاعفی است که به این مادران و فرزندانشان وارد می شود.
4. چرا در پایتخت ساعت کار اداری از 8:30 تا 14:30 است و سایر استان ها از این امتیاز بی بهره اند.آیا آلودگی هوا مختص تهران است؟
5. با توجه به این که شبکه ی برق کشور سراسری است چرا باید کارمندان خوزستانی جور صرفه جویی در مصرف برق را بکشند و دیگر استان ها در این زمینه سهمی ندارند؟ ممکن است پاسخ داده شود به علت گرمای خوزستان است. آیا فقط خوزستان استان گرمسیر است و سایر استان های جنوبی و حتی شمالی و مرکزی از گرما بی بهره اند؟
6. نکته ی آخر : چرا در خصوص تغییر ساعت اداره ها از کارمندان و ارباب رجوع نظرخواهی نمی شود؟مهم ترین قشرهای درگیر با این مسأله مانند موش آزمایشگاهی متناوباً دچار تغییر برنامه شده و ظاهراَ کسی هم پاسخگو نیست.
متأسفانه به این پرسش ها هیچ گاه پاسخ داده نمی شود و اساساً کسی خود را پاسخگو نمی داند.کارمندان هم باید چشمشان کور هر چه که ابلاغ شد بگویند چشم و دم بر نیاورند.
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من
آن چه البته به جایی نرسد فریاد است!